خبرگزاری حوزه؛
هرساله پس از اعلام اسامی نامزدهای جشنواره فیلم فجر، شاهد اعتراضاتی هستیم که تا حدودی طبیعی است؛ چراکه برخی از این اشخاص، نامشان در لیست نامزدها نبوده و نسبت به تصمیمات اتخاذ شده، معترض هستند؛ اما این اعتراضات در این دوره شکل جدی تری به خود گرفته و وضعیت تا به آنجا بغرنج شده که چندین نامزد کسب سیمرغ، انصراف خود را از شرکت در بخش مسابقه اعلام کرده اند.
در این گزارش به دنبال درست یا نادرست بودن نظرات معترضین نیستیم؛ اما این اتفاق را از منظری دیگر مورد بررسی قرار خواهیم داد و باید گفت که در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر، تقریبا نگاه مناسبی به فیلم های دفاع مقدسی و انقلابی نشده است.
با توجه به توضیح فوق میخواهیم تا حدودی توجه به گرایشها دینی و انقلابی را در میان فیلمهایی که در دوره سیوپنجم کاندیدا شدهاند را بررسی کنیم.
*ماجرای نیمروز
اولین و مهمترین فیلمی که بخت نخست بهترین فیلم جشنواره را به خود اختصاص داده، فیلم امیرحسین مهدویان با نام «ماجرای نیمروز» بوده که تمام توجهات را به خود معطوف کرده است.
این فیلم به اتفاقات سال 1360 پرداخته و به نوعی جنایات گروهک منافقین در آن مورد توجه قرار گرفته است؛ اما به جز این فیلم، فیلم های دیگری که کاندیدای حضور هستند، از آثار اجتماعی بوده و برخی از آنان به تقلید از «ابد و یک روز» تنها در پی تصویرسازی نادرست از ایران می باشند.
*شعار حمایت از تولیدات ارزشی، تنها ادعایی از سوی مدیران است/ ویلایی هایی که بی توجه ماند
این نوع توجهات به موضوعات اجتماعی که عمدتاً کارهای تلخی نیز هستند؛ نشان دهنده آن است که شعار حمایت از تولیدات ارزشی و پرامید، تنها ادعایی است که مدیران در نطق های خود مطرح می کنند؛ و الا به شکلی حداقلی فیلمی همچون «ویلایی ها» می توانست کاندیدای بهترین فیلم باشد؛ اثری که دفاع مقدس در آن به صورتی جدید، مورد توجه قرار گرفته است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، آن است که هنگامی که هیأت داوران تنها فیلم های اجتماعی تلخ را مورد توجه خود قرار می دهند؛ چگونه انتظار داریم که تولیدات سال بعد سینمای ایران به سمت این مدل آثار هدایت نشوند؟
*جشنواره های خارجی را نقد نکنیم
از نکات دیگر آنکه ما دائما به نقد جشنواره های خارجی می پردازیم که در آنها فقط فیلم هایی که از ایران، تصویری سیاه ارائه می دهند، تشویق خواهند شد؛ غافل از آنکه ما خود پرچم دار این رویکرد هستیم.
آیا تاکنون از خود سؤال کرده ایم که قصد داریم سر چه کسی را کلاه بگذاریم؟ آیا فکر می کنیم دیگران چیزی نمی فهمند؟
*تابستان داغ؛ فیلمی تقلیدی از ابد و یک روز و جدایی نادر از سیمین
فیلم «تابستان داغ» در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با کاندیداشدن در 12 بخش، پرچم دار کسب بیشترین سیمرغ است؛ در حالی که این فیلم تقریبا تقلیدی از «ابد و یک روز» و «جدایی نادر از سیمین» بوده و نشان دهنده آن است که زنان در جامعه ایرانی مورد ظلم قرار گرفته و اصطلاحا کوچکترین حقی در این زمینه ندارند.
*زیر سقف دودی با ترسیم بدترین شکل ممکن از ازدواج موقت
«زیر سقف دودی»، فیلم دیگری است که در این دوره از جشنواره، کاندیدای کسب سیمرغ بوده و در آن نیز به ظلمی که از طرف مردان به زنان ایرانی می شود، حمله شده است؛ همچنین موضوعاتی همچون طلاق عاطفی نیز در آن مطرح و ازدواج موقت به بدترین شکل ممکن ترسیم شده تا به نوعی آن را دستوری بدوی توصیف کند.
این فیلم با این سبک و سیاق، کاری کاملا فمینیستی است که تنها به دنبال توصیف تصویری زن ستیز از جامعه ایرانی است.
*«فراری» و تعجبی دیگر
«فراری» عنوان فیلم دیگری است که در لیست بهترین های این دوره از جشنواره فیلم فجر قرار گرفته و جای تعجب دارد که باز هم موضوع سوء استفاده از زنان در این فیلم مطرح می شود.
داستان این فیلم به این صورت که دختری برای مشاهده ماشین آرزوهایش، به شهر می آید؛ اما هر شخصی که با او روبرو می شود، به دنبال سوء استفاده از اوست! این رویکرد، در حقیقت نوعی نشان دادن فضای شهری نا امن در ایران است که علیرضا داودنژاد، کارگردان قدیمی سینمای ایران در این فیلم به تصویر می کشد.
از نکات قابل توجه دیگر در لیست فیلم های کاندیدای این دوره از جشنواره فیلم فجر، اثری است که در آن سوء استفاده از زنان به تصویر کشیده شده است.
*«بدون تاریخ بدون امضا» با تصویر زنی کاملا ستمدیده و ناتوان
«بدون تاریخ بدون امضا» عنوان فیلم سینمایی مذکور است که در آن، زنی مادر پسری است که فرزند خود را به دلیل تغذیه نامناسب از دست داده و شوهرش اجازه سخن گفتن به او نمی دهد.
زنی که در این فیلم به تصویر کشیده می شود، کاملا ستمدیده و ناتوان است؛ البته کارگردان تلاش کرده تا با قرار دادن دکتر زن در این فیلم، به نوعی به مخاطب بگوید که در کار خود به نکات مثبت نیز توجه داشته است؛ اما اگر به شخصیت این دکتر که نقشش را هدیه تهرانی ایفاء می کند، دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که او نیز به نوعی تحت سلطه مرد زندگی خود است.
*رویکرد فعلی جشنواره فیلم فجر جدید نیست!
این رویکرد از جشنواره البته چیز جدیدی نیست؛ چراکه انگار باید عادت کنیم که تنها فیلم هایی در جشنواره فیلم فجر موفق خواهند شد که به أشکال گوناگون، معضلات را مدنظر قرار می دهند؛ بدون اینکه در هیچ یک از این تولیدات بخواهند به نقاط روشن توجه شود؛ به همین دلیل در یک دوره، فیلم هایی که به موضوع خیانت توجه دارند، حمایت شده و در دوره دیگر، آثار فمینیستی مدنظر قرار می گیرند.
*فستیوالی که منادی تجمل گرایی است، چگونه می خواهد مدافع حقوق محرومان باشد؟
نکته دیگری که به نوعی حاشیه نگاری بر این جشنواره است، مرتبط با اسرافی است که در این جشنواره شاهد آن بوده ایم.
اکثر آثار در این رویداد سینمایی، تصویرگر فقر در جامعه بوده و بهنوعی مشکلات را بیپایان تصویر میکنند؛ اما در جشنواره ای که منادی نشان دادن این نقصان هاست، شاهدیم که بیشترین اسراف صورت می گیرد؛ حال سؤال اینجاست که چگونه فستیوالی که خود نمادی از تجمل گرایی است، میخواهد مدافع حقوق محرومان باشد؟.
*جشنواره انقلاب یا جشنواره شو لباس؟؟؟!!!
این دوگانگی در شرایطی است که ما جشنوارههای مناسبی داریم که میتوانند در این زمینه الگو باشد. برای مثال می توان به جشنواره مردمی عمار اشاره کرد که با حضور در آن، به خوبی می توان متوجه فضای اسلامی حاکم بر آن شد؛ بر خلاف جشنواره فجر که با ورود به سالن کاخ جشنواره، این تصور پیش می آید که در سالن شو لباس حضور پیدا کرده ایم.